❇️ابعاد نادیدهی قیام پانزده خرداد
? فاجعهی کشتار طلّاب و مردم بیگناه، تنها در قم نبود…
صبح روز ۱۵خرداد سال ۴۲، به همراه برادر شهیدم امیر (هوشنگ) در مغازه خواروبار فروشی جنب کارخانه روغنکشی و راهآهن مشغول کار بودیم. یکی از کارگران کارخانه روغنکشی به مغازه ما آمد و گفت: شما چرا مغازه را تعطیل نکردید؟
گفتم: مگر چه خبر شده؟ گفت: در شاه عبدالعظیم و تهران کشت و کشتار است و مردم را به گلوله میبندند. گفتم: برای چی؟ گفت: دیشب در قم «آیتالله خمینی» را دستگیر کردند و در قم و تهران مردم قیام کردند.
من به برادر شهیدم، امیر (هوشنگ) گفتم: تو در مغازه باش، من زود میروم ورامین ببینم چه خبر است و تکلیف ما چیست. زود برمیگردم. ولی او به همراه برادر دیگرم حاج محمد، به جمعیت قیامکننده ملحق شدند که به سوی باقرآباد میرفتند.
مردم ورامین به استقبال مردم پیشوا آمدند و همراه آنها به سوی تهران راه افتادیم. جمعیت انبوه که جلوی آن از پل کارخانه قند و آخر آن حتی تا میدان امام خمینی (ره) فعلی امتداد داشت (البته آن موقع عرض جاده کمتر بود) از ورامین گذشتیم.
?خاطرات «غلامرضا معصومشاهی» از قیام ۱۵خرداد
فرم در حال بارگذاری ...