كاروان حسيني، شب را در منزلگاه شَراف به سر بردند بامداد، امام (ع) دستور داد ظرفها و مشكها را پر از آب كرده به راه خود ادامه دهند هنگام ظهر يكي از همراهان تكبير گفت امام (ع) علّت تكبير را پرسيد، او گفت «نخلستانهاي كوفه ديده مي شود» كساني كه به راه آشنا بودند، گفتند «اينجا كجا و كوفه كجا؟» با دقت به راه نگاه كردند، دريافتند كه لكشر مجهزي غرقِ در اسلحه، پيش مي آيد امام (ع) فرمود «آري، سپاه مجهزي به پيش مي آيد.
در اين هنگام با اصحاب به مشورت پرداختند كه در برابر سپاه دشمن، كجا سنگر بگيرند آنها گفتند در همين نزديكي، از ناحيه چپ، قريه «ذو حُسُم» مكان مناسبي است .
كاروان آنجا رفته، خيمه ها را برپا كرده و آماده دفاع شدند طولي نكشيد كه سپاه هزار نفري به فرماندهي حر بن يزيد رياحي، به آنجا رسيد، اما معلوم بود كه در حال حاضر قصد جنگ ندارند امام ع آثار تشنگي و رنج فراوان را در چهره هاي سپاه حر مشاهده نمود، و به ياران فرمود از آبي كه همراه دارند، آنها و حيواناتشان را سيراب كنند به دستور آن حضرت تا آخرين نفر آنها را آب دادند .
علي بن طعان محاربي مي گويد «من آن روز در لكشر حر بودم و آخرين نفري بودم كه دنبال لشكر به آنجا رسيدم چون حسين (ع) تشنگي من و اسبم را ديد، فرمود “روايه را بخوابان” من شتر را خواباندم، فرمود “از آب بياشام” آشاميدم و اسبم را نيز سيراب كردم.
______________________________
سوگنامه آل محمد ص، ص218 به نقل از نفس المهموم ص93 ترجمه ارشاد مفيد ج2، ص80
فرم در حال بارگذاری ...