#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_اله:
? زنان خود را با پوشش اندام و جسم، از دیدار نامحرمان باز دارید، که زنان هرچه پوشیدهتر باشند، سعادتمندتر هستند. ?
? سفینه البحار، ج 2 ?
❓ﺳﺆﺍلی که ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺫﻫﻦ ﺑﺮﺧﻲ ﺧﻄﻮﺭ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺸﺮ ﻋﻠﺎﺋﻢ ﻭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻇﻬﻮﺭ ﺑﺎ ﺍﺣﺎﺩﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﻧﻬﻲ ﺍﺯ ﺗﻮﻗﻴﺖ ﻭ ﻣﻌﻴّﻦ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻭﻗﺖ ﻇﻬﻮﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﺎﻓﺎﺕ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟!
? ﻓﻀﻞ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺳﺆﺍﻝ ﻧﻤﻮﺩﻡ: ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻣﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻛﺬﺏ ﺍﻟﻮﻗّﺎﺗﻮﻥ»؛ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻇﻬﻮﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﻌﻴّﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ». ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﺍ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻧﻤﻮﺩ. (1) ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺣﻀﺮﻣﻲ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺍﻧّﺎ ﻟﺎ ﻧﻮﻗّﺖ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﺎﻣﺮ»؛ (2) «ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ #ﻭﻗﺖ ﻣﻌﻴّﻦ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻴﻢ». ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻲﮔﻮﻳﻴﻢ: ﺗﻮﻗﻴﺖ ﻭ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻬﻲ ﺷﺪﻩ ﺷﺎﻣﻞ ﻧﻘﻞ #ﻋﻠﺎﺋﻢ #ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﺗﻮﻗﻴﺖ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺩﻗﻴﻖ ﻭﻗﺖ ﺧﺎﺻﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻇﻬﻮﺭ ﻣﻌﻴّﻦ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻧﻬﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻭﺿﻮﺡ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ.
ﻧﻌﻤﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺑﻦ ﻋﻤﺎﺭ ﺻﻴﺮﻓﻲ ﻧﻘﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﻗﺪ ﻛﺎﻥ ﻟﻬﺬﺍ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﻭﻗﺖ ﻭ ﻛﺎﻥ ﻓﻲ ﺳﻨﺔ ﺍﺭﺑﻌﻴﻦ ﻭ ﻣﺎﺋﺔ ﻓﺤﺪﺛﺘﻢ ﺑﻪ ﻭ ﺍﺫﻋﺘﻤﻮﻩ ﻓﺎﺧﺮّﻩ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﺰّﻭﺟﻞّ»؛ (3) «ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 140، ﻭﻟﻲ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻴﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺶ ﻧﻤﻮﺩﻳﺪ، ﻟﺬﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ». ﺗﻮﻗﻴﺖ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﻧﻬﻲ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺳﺖ، ﺍﺷﻜﺎﻟﺎﺕ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺰ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ
? 1 - ﻗﻮﻝ گزﺍﻓﻲ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺳﺖ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻗﺖ ﻇﻬﻮﺭ ﻣﺸﺨّﺺ ﻭ ﻣﻌﻴّﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺁﻥ ﻣﻮﻛﻮﻝ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ.
? 2 - ﺍﮔﺮ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻇﻬﻮﺭ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻣﺪ. ﻟﺬﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
? 3 - ﺑﺎ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﻗﻴﺖ، ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﻭ ﺣﻴﺎﺕ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻠﺎﻑ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﻭﻗﺖ ﻇﻬﻮﺭ ﺧﺼﻮﺻﺎً ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺷﺪﻥ، ﻣﻌﻴّﻦ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻣﻌﺎﺩ.
? ✏ منابع ?
1) ﻛﺎﻓﻲ، ﺝ 1، ﺹ 368 ؛ ﻏﻴﺒﺖ، ﻃﻮﺳﻲ، ﺹ 426 ؛ ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺄﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 52، ﺹ 104، ﺡ 7.
2) ﻏﻴﺒﺖ، ﻧﻌﻤﺎﻧﻲ، ﺹ 292، ﺡ 8.
3) ﻏﻴﺒﺖ ﻧﻌﻤﺎﻧﻲ، ﺹ 292، ﺡ 8 ؛ ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺄﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 52، ﺹ 117، ﺡ 42.
? شیخ علی رشتی نقل میکرد: از راه آب فرات به سمت نجف می رفتم. در کِشتی جماعتی را دیدم اهل حلّه که مشغول لهو و لعب بودند. جز یک نفر که آثار سکینه و وقار از او ظاهر بود و آن جماعت مذهب او را مورد تمسخر قرار داده و بر او عیب می گرفتند. با آن شخص هم صحبت و دلیل را جویا شدم.
? گفت: آن جماعت خویشان من هستند و از اهل سنت. پدرم نیز از ایشان بود و مادرم از اهل ایمان و من نیز به برکت حضرت صاحب الزمان شیعه شدم. از کیفیت آن سوال کردم گفت:
? برای تجارت همراه دوستان از حلّه بیرون رفتم. در مسیر برگشت دوستان خود را گم کردم. راه ما از صحرای بی آب و علفی بود که درّندگان بسیاری داشت. متحیر ماندم و از گرسنگی و عطش ترس داشتم. پس استغاثه کردم به خُلفا و مشایخ و ایشان را شفیع کردم و تضرّع نمودم. فرجی ظاهر نشد.
☑️ از مادرم شنیده بودم که میگفت: ما امام زنده ای داریم که کُنیه اش اباصالح است. گمشدگان را به راه و درماندگان را به فریاد میرسد. با خدا عهد کردم: من به آن حضرت استغاثه میکنم اگر مرا نجات داد، به دین مادرم درآیم.پس او را ندا کردم و استغاثه نمودم.
? ناگاه کسی را دیدم که با من راه میرود و بر سرش عمامه سبزی ست. آنگاه راه را به من نشان داد و فرمود که به دین مادرم درآیم. پس از نظرم غایب شد. پس از اندکی به حلّه رسیدم و روز بعد برای آموختن معالم دین نزد سید مهدی قزوینی رفتم.
? منتهی الامال، باب چهاردهم، ص1354
? مولای من، راه را گم کرده ایم، راه را نشانمان بده و نجاتمان ده…
? دعوت کردنِ مردم به امام زمان و شناساندنِ حضرت⇩⇩
? هر کس به میزان علم و دانش خود، باید مردم را به سوی امام دعوت نماید و مردم را به ایشان نزدیک نماید و نشر معارف مهدویت از جمله این کارهاست. شخص دعوت کننده باید علاوه بر حکمت علمی، دارای حکمت عملی بوده و بصورت عملی مردم را با حضرت آشنا نماید زیرا تاثیر بیشتری دارد.
امام معصوم میفرماید: همانا عالِمی که به مردم معارف دینشان را یاد میدهد و ایشان را به امامشان دعوت میکند، از هفتاد هزار عابد، برتر است.
? مکیال المکارم ج 2 ص 274
آیت الله موسوی اصفهانی نویسنده کتاب ارزشمند مکیال المکارم میفرماید: (وظیفه ما در زمان غیبت) دعوت کردنِ مردم و هدایت آن ها به سمت امام زمان است و این کار از “مهمترین” طاعات و “واجبترین” عبادات است
? مکیال المکارم بخش 8